حقیقت انتظار
 
حقیقت انتظار در کنار مهدی موعود (عج) ایستاد و معنا گرفت
 

 


 

رويارويي امام حسين (ع) با يزيد در آن روزگار، مواجهه با حقيقت دين با تظاهرگرايي به دين بود، البته رفتار يزيد به عنوان خليفه مسلمانان، کار را از اين مؤلفه فراتر برده بود و در عمل نشان داد غرض او از تحميل بيعت بر امام حسين (ع)، به بند کشيدن امامت ديني و نابود کردن اصل دين است، کوتاه آمدن امام حسين (ع) در برابر شرايط و اوضاع اجتماعي جامعه مسلمانان، حتماً به پيروزي مطلق تفکر اموي منجر مي شد. اين را تنها امام مي دانست و اندکي از پيروان وفادار و هوشمند ايشان. چرا که يزيد حسب گزارشات معتبر تاريخي فسق خود را آشار کرده بود. (1)
در روزگاري که بسياري از سرشناسان و چهره هاي شاخص ديني، تحت تأثير رفتار استبدادي و ظالمانه يزيد، در برابر اتفاقات و اعمال معارض با مکتب رسول الله سکوت پيشه کرده اند و حتي امام را نيز به آرامش دعوت مي کنند (2) چه چيزي مي توانست سد بحران به وجود آمده را بشکند و دين را از چنگال اهريمن بد خود رهايي بخشد. به ظاهر همه نماز به جا مي آوردند، روزه مي گرفتند، حج برگزار مي کردند، اما چگونه است که همه اعمال عبادي از خاصيت تأثيرگذاري و کارآمدي، تهي شده است؟ چرا مسلمانان پيامبرشناس اين گونه نسبت به جريانات و رخدادهاي اجتماعي و سياسي اطراف خودشان بي تفاوت نشان مي دهند. مگر آنان امام علي (ع) را فراموش کرده اند، مگر سوابق افراد و طوايف را نمي دانند، آيا توصيه ها و سفارشات شخص رسول الله (ص) را درباره ي عترت و قرآن نشنيده اند؟ پاسخ اين قبيل پرسشها روشن است. اما نکته مهم اين است که الان دين اسلام با يک چالش و بحران ويران کننده درگير شده و جامعه مسلمانان نياز به يک شوک تکان دهنده دارد. اي چه بسا اگر امام مي خواست دست به يک عمل و حرکت صرفاً اخلاقي و فرهنگي بزند، در شناساندن ابتلاء امت اسلامي به پديده و تفکري که يزيد نماي اصلي آن شده بود، موفق بيرون نمي آمد، پس براي خروج از دين از اين مشکل بزرگ، تنها راه اولاً نپذيرفتن رسميت نظام حکومت يزيد است و ثانياً پرداخت بهاء احتمالي اين اعتراض سرنوشت ساز و تبيين کننده حقيقت دين.

نماد تجلي حقيقت دين
 



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ شنبه 24 مهر 1395  توسط [ra:post_author_name]

 

آنچه در عاشوراي سال 61 هجري در صحراي کربلا اتفاق افتاد، حاصل فرآيند بيست و اندي سال موضع امام حسين (ع) در برابر جريانات فکري و سياسي خلافت اسلامي بود. امام حسين خود امام و فرزند امام بود. همه حوادث و فراز و نشيب هاي جامعه اسلامي را زير نظر داشت. علم و هوشمندي آن حضرت موجب شده بود قدرت حاکم بر سرزمين هاي اسلامي هيچ گاه از انتقادات صريح و قاطع امام چه در دوران امامت و چه در دوران هم کناري با برادر بزرگوارش امام حسن (ع) در امان نماند. متقابلاً جبهه رويارويي آن امام همام هم با مطالعه جوانب گوناگون و با بهره مندي از قدرت سلاح و سرمايه، تلاش مي کرد هر چه بيشتر عرصه را بر امام تنگ نمايد.
بخش اعظم و اکثر مدت امام حسين (ع) در دوران تسلط و قدرت معاويه سپري شد که مدت ده سال از آن در امامت امام حسن (ع) و در کنار برادر به روشنگري جامعه مسلمانان مي پرداخت و ده سال دوم را با امامت رسمي در رويارويي با قدرت شيطاني معاويه سپري کرد زمينه ها و رگه هاي حادثه عاشورا را مي توان از يک منظر در همين دوران مورد مداقه و تحليل قرار داد.
حسب اظهار يکي از نويسندگان با توجه به زير فشار بودن بني هاشم و شيعيان و با وجود امام حسن (ع) تا سال 50 هجري، گزارشي از رابطه امام حسين (ع) با معاويه در منابع موجود نيست، ليکن پس از شهادت آن حضرت (امام حسن (ع)) و به ويژه پس از شهادت حجر به سال 52 هجري فعاليت سياسي امام با دعوت مردم کوفه از آن حضرت مبني بر قيام عليه معاويه و خلع او آغاز مي گردد (6) با پذيرش اين فرضيه، مقدمات حادثه بزرگ عاشورا را در همين فرآيند زماني مي توان جست و جو کرد. نويسنده در بخش ديگري از مقاله تحقيقي و علمي خود، برخوردهاي امام حسين (ع) و معاويه را به سه بخش تقسيم مي کند:
1.برخوردهاي شخصي امام حسين (ع) با معاويه که صرفاً به ملاقات هاي امام با معاويه که معمولاً در سفر حج در مکه و مدينه صورت مي گرفت و گفت و گوهاي معمولي ميان آنان رد و بدل مي شده است.
2.برخوردهاي سياسي امام و معاويه که آن حضرت از دو وجه خلافت معاويه را به چالش مي کشيد. الف: آن که بنا به نظر پيامبر (ص) خلافت بر معاويه حرام است. ب: اين که معاويه در يک موقعيت بحراني طبق عهدنامه اي به حکومت جهان اسلام رسيده بود با زير پا گذاشتن مفاد آن در واقع خلافت را غصب کرده بود.
3.موضع امام حسين (ع) در برابر وليعهدي يزيد، اين مسئله رويارويي امام با معاويه را در مرحله حادتري قرار مي داد و آن حضرت به صورت علني در برابر او ايستاد. (7)
اما فشارها و سخت گيري هاي معاويه هرگز کارساز واقع نشد، بلکه روز به روز مقاومت و پايداري امام در مواجهه با اين انحراف تازه و خطر جدي براي دين اسلام، افزوده مي شد تا اين که فرجام کار معاويه فرا رسيد و او که مي دانست يزيد ظرفيت و توانايي اين مقاومت را ندارد، در واپسين روزهاي زندگي، وي را به مدارا با امام توصيه مي کرد، اما اين مقوله يزيد را متنبه نکرد و پس از مرگ پدر، نقطه ثقل فشار سياسي را متوجه امام نمود و اينک آن حضرت پس از تحمل همه انحرافات و گژي هاي دوره قدرت معاويه، طرح حرکت و مبارزه اي سرنوشت ساز و ويران کننده بنيان سلطه اموي را به اجرا درآورد و رسماً اعلام کرد براي حفظ دين جدم و حقيقت اسلام، با يزيد بيعت نخواهم کرد و اين ذلت را نمي پذيرم.
امام در خطبه اي تاريخي و بليغ در دوم محرم سال 61 و در صحراي کربلا، در واقع رنجنامه اي را بر صفحه دل ياران خود مي نگارد تا پيامي باشد جاودانه براي کساني که درآمد و رفت تاريخي، به دنبال حقيقت مي گردند.
... اما بعد (از حمد و صلوات) از کار (بيعت يا کشتنم) آنچه مي بينيد پيش آمد. واقعا دنيا دگرگون شده و چهره زشتي يافته، نيکي اش روي برگردانده و رفته و از آن همه خوبي جز اندکي همانند نيم ته مانده ظرف آب – يا زندگي ذلت بار باقي نمانده؛ چون زندگاني ستور در چراگاه کم علف و ناگوار. آيا به حق نمي نگريد که به آن عمل نمي شود و به باطل نگاه نمي کنيد که از آن جلوگيري نمي شود ؟ در چنين وضعي مؤمن بايد به ديدار خداوند رغبت داشته باشد؛ بنابراين من مرگ را جز سعادت و زندگي با ستمگران را جز رنج و دلتنگي نمي بينم.
امام در ادامه از سردرد به تظاهر ديني مردم اشاره مي کند و اين که: مردم بنده دنيايند و دين بر سر زبانهايشان هست (لقله زباني است نه از ته دل) آن را نگه مي دارند و ديندار هستند تا براي زندگي شان سود داشته باشد؛ اما وقتي که با (پيشامدهاي دشوار) در بوته آزمايش قرار گرفتند، دين داران کم مي شوند. (8)

جهاد براي احياء و بقاء حقيقت دين
 

جهاد امام حسين (ع) براي احياي دين بود. امام در خطبه ياد شده از تغييرات فرهنگي اجتماعي سخن مي گويد که در فاصله اندکي پس از رحلت رسول خدا (ص)، اتفاق افتاده بود، تبديل چهره زيباي جامعه مدني پيامبر (ص) به چهره زشت اموي، تسلط قدرت حاوي ارزشهاي جاهليت عربي و فرصت طلبي هاي عناصر زخم خورده از حاکميت اسلام، همه از جمله عواملي است که امام را براي آماده شدن خلق يک اتفاق بزرگ يعني عاشورا آماده مي سازد. اين جهاد مانند جهاد صدر اسلام براي تثبيت و تأسيس حکومت ديني نبود، بلکه براي احياي دين بود. تحمل اين همه مصيبت، اسارت، اهانت براي اين بود که مردم خفته و خواب آلوده به هوشياري و بازيابي هويت ديني عصر رسول الله (ص) برگردند امام براي عينيت يافتن اين پروسه احياء ديني چنان قاطع و جازم بود، بدون ذره اي ترديد، همچنان گام ها را محکم و با صلابت برداشت و در مواجهه با توصيه ها و دعوت هاي به آرامش، يا به سکوت مي گذراند و با براي روشن سازي اذهان و رفع برداشت هاي غلط، اعلام مي کرد: من از سر طغيان و تکبر يا فساد و ستمگري از مدينه خارج نمي شوم؛ بلکه فقط براي اصلاح طلبي در امت جدم بيرون مي روم. (9) نکته اي که گاهي به ذهن نگارنده مي رسد و شايد قابل تأمل باشد اين که امام حسين (ع) به هنگام قرار گرفتن در برابر پيشنهاد يزيد و به عبارت درست تر در برابر تحميل بيعت، به مقابله برمي خيزد، اما مردم را به صورت مستقيم به مقاومت نمي خواند؛ فقط به تنوير افکار مي پردازد و چهره ناشايسته رفتار يزيد را به تصوير مي کشد؛ گويا فرصتي براي انديشيدن جامعه آن روز فراهم مي کند که اي آدمها چگونه مي توان پذيرفت در فاصله اي نه چندان دور با عصر نبوت، اين همه نفاق، بدعت و ظاهرگرايي در دين پايدار شود. پس امام خود به تنهايي جور همه انحرافات را مي کشد تا شايد فطرت خفته مردم بيدار شود و سرزمين اسلامي غفلت زده، دوباره با حقيقت دين آشتي نمايد.



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ شنبه 24 مهر 1395  توسط [ra:post_author_name]

 

 

و پر مخاطب است

 

 

شعر و داستان عاشورایی، شاخه‌ای جدی از ادبیات مذهبی و دینی ماست که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مورد توجه اهالی فرهنگ و ادب قرار گرفت . در این مطلب سخنان 14 شاعر و نویسنده در این زمینه گردآوری شده است که با هم می خوانیم .

 

محمد علی سپانلو - شاعر و مترجم ادبیات :

شعر عاشورایی، گونه‌ای جدی از شعر معاصر است.

متاسفانه ادبیات مذهبی از تحقیقات تاریخی فاصله گرفته است و به اطلاعات کلیشه ای و بعضا غیر موثق بسنده می شود.

صریحا می گویم که با تکیه بر اطلاعات ناقصی که مداحان از واقعه عاشورا می دهند، نمی توان شعر خوب گفت.

این شاعر با اشاره به تاریخ شعر آیینی عنوان کرده است: از مرحوم محتشم کاشانی با اثر ماندگارش در زمینه عاشورا که بگذریم، کسانی مانند"عارف " و تنی چند از شعرا در دیوان های خود از این واقعه و سایر موضوعات دینی گفته اند، اکنون نیز به طور قطع، اشعاری با این حال و هوا هست که در فرصتی دیگر می توان درباره شان بیشتر حرف زد.

اگر شاعر و نویسنده، به موضوعی که انتخاب می کند، اعتقاد جدی و عمیق داشته باشد، حتما اثری قابل توجه ارائه خواهد شد، در زمینه آثار دینی و آیینی نیز این نکته صادق است.

وی  با بیان این که پادشاهان صفویه به شعرای زمان خود می گفتند "برای اهل بیت( ع ) شعر بگویید و پاداش خود را از خود آنان طلب کنید" تصریح کرد: ادبیات دینی باید از درون فرد بجوشد، نه این که از او خواسته شود که در این زمینه به خلق اثر بپردازد.

سپانلو که به زودی، رمانی از سرگذشت "ملک الشعرای بهار" را برای دومین بار منتشرمی کند، گفت: اگر شاعر و نویسنده، به موضوعی که انتخاب می کند، اعتقاد جدی و عمیق داشته باشد، حتما اثری قابل توجه ارائه خواهد شد، در زمینه آثار دینی و آیینی نیز این نکته صادق است.

وی با بیان این که شعر عاشورایی و دینی، گونه ای جدی از شعر معاصر ماست، دستیابی به آثار دینی قوی را نیازمند پشتوانه تحقیقاتی و مطالعاتی دانست و گفت: در اثر گرانسنگی مانند " تاریخ طبری " حتی درخشش گوشواره های حضرت زینب(س) هم بیان شده است و در کل، مطالعه متون تاریخی مستند، بی تردید برای نویسنده و شاعر امروز که دغدغه های دینی و اعتقادی دارد، بسیار قابل استفاده است.

 

دکتر محمد رضا سنگری - نویسنده، منتقد ادبی و استاد دانشگاه:

تداوم ادبیات مذهبی با "نقد" امکان پذیر است

اینک موعد تقویت این نوع از ادبیات و نقد جدی آثار است، اگر می خواهیم ادبیات مذهبی تداوم یابد، باید تعارف را کنار بگذاریم و آثار را از صافی نقد عبور دهیم.

در طول دوران مبارزه و پس از به ثمر نشستن انقلاب اسلامی، موجی وسیع و گسترده از مضامین و واژگان و در بیانی کلی تر، فرهنگ اسلام را به فراخنای ادب کشید.

وی افزود: بعد از انقلاب اسلامی، احساسات شورانگیز مذهبی در تار و پود ادبیات ما تنیده شد و رفته رفته بر پختگی و قوت آن افزوده گشت.

سنگری که کتابی با موضوع نقد و بررسی شعر انقلاب اسلامی منتشر کرده است، یادآور شد: اغلب سروده های موفق شاعران ما در توصیف صحنه های نبرد هشت ساله و پایداری ما در برابر بیگانگان، از اندیشه و حماسه بزرگ عاشورا تاثیر مستقیم پذیرفت، شعرهایی که در ظاهر با عاشورا مرتبط نبودند، اما وامدار اندیشه عاشورایی شدند و همین نکته، عامل پیوند بیشتر مخاطبان با این آثار گردید.

 

محمد شمس لنگرودی - شاعر و محقق ادبی:

نگفتن شعر برای عاشورا، دلیل بی علاقگی نیست

همه ما به پدر، مادر و فرزند خود علاقه مند هستیم و به آنها از صمیم وجود، عشق می ورزیم اما کمتر شاعری است که در این موضوعات، شعری سروده باشد، حال آیا شاعرانی که چنین شعری نگفته اند، نسبت به بستگان و نزدیکان خود بی علاقه و بی تفاوت هستند؟

این طور نیست که در همین چند سال اخیر، ما به یکباره صاحب ادبیات آیینی و شعر مذهبی شده باشیم .

وی افزود: همان طور که شعر سیاسی، شعر طنز، شعر اجتماعی و دیگر گونه های شعری داریم، شعر مذهبی هم وجود دارد و تعدادی از اشعار را می توان در این زمره به حساب آورد، اما نمی توان گفت که هر شعری برای امام حسین(ع) سروده شده باشد، یا انگشت اشاره شاعر، موضوعی دینی را نشانه رفته باشد، مشخصا آن شعر،  شعر مذهبی و آیینی است.

این شاعر و محقق ادبی، با بیان این که الزاما با تظاهر به این که به موضوعی علاقه مند هستیم، شعر خوبی متولد نخواهد شد، تاکید کرد: حادثه ای مانند "عاشورا " مربوط به قرن ها پیش است و طبیعتا افق ادبیات مذهبی و آیینی نیز، عمری به اندازه زمان های سپری شده دارد.

شمس لنگرودی تصریح کرد: همه ما می دانیم که "شعر" هنری خود جوش است و این جوشش، باید در ذات شعر و شاعر باشد.

این شاعر خاطر نشان ساخت: با وجود سابقه ادبیات مذهبی در ایران، قطعا یک عده خاص و موقعیت طلب، نمی‌تواند مدعی شعر مذهبی و عاشورایی باشد، به نظر من پاره ای از این شعرها، شعرهای دولتی هستند و به همین دلیل، نتوانسته اند تاثیر لازم را بر جامعه و مخاطبان خود داشته باشند.

ضیاء الدین ترابی - شاعر و منتقد ادبیات :

 شعر آیینی، نیازمند تنوع در قالب است

محدود کردن شعر آیینی در قالب های شناخته شده کلاسیک، این نوع از ادبیات را دچار ایستایی می سازد.

عده ای فکر می کنند که حادثه و حماسه را فقط باید موزون و مقفا به مخاطب انتقال داد، در صورتی که گاه، تاثیر یک نثر یا شعر آزاد، در میان مخاطبان، بیشتر و عمیق تر است.

سراینده  مجموعه شعر "سرخ، از پرنده و پرواز" افزود: آثار موجود در قلمرو شعر دینی و مذهبی در حد این که با مخاطب خود ارتباط برقرار کند، خوب است اما راضی کننده نیست و متاسفانه بیشتر با موضوعات دینی در ادبیات و هنر، برخورد شعاری شده است .

ترابی تصریح کرد: شعر دینی هم باید مانند سایر شعرهای دیگر، از جانمایه ای قوی برخوردار باشد و بیش از آن که برای مخاطب شعار بدهد، باید او را به حیطه اندیشه ببرد.

 

حسین اسرافیلی - شاعر:

 رویکرد شاعران جوان به شعر عاشورایی جدی تر است

 شاعران،  به اندازه ای در مورد عاشورا و امام حسین (ع) شعر گفته اند که می توان "شعر عاشورا " را مستقل از شعر آیینی مورد نقد و بررسی قرار داد.

به غیر از شعر عاشورایی که بخش بزرگی از شعر آیینی را در برمی گیرد، باقی شعرهای مذهبی، باید با عنوان شعر آیینی نقد و بررسی شوند، زیرا شعر عاشورایی با حجم زیاد و میزان تاثیرگذاری اش در بین مردم، می تواند به طور مستقل مورد بررسی قرار بگیرد.

وی با بیان این که طی این سالها، رویکردی جدی به شعر عاشورایی  در بین شاعران جوان مشاهده می شود،  افزود: چه شاعرانی  که صاحب مجموعه شده اند و چه شاعرانی که به چاپ شعرهایشان در مطبوعات اکتفا می‌کنند، طی این سالها، اشعار خوبی در رثای امام حسین(ع) و یارانش سروده اند.

این شاعر خاطر نشان کرد: البته این رویکرد جدی و ویژه در تمام دوران ها نسبت به شعر عاشورایی وجود داشته، به طوری که حتی شاعران اهل سنت نیز شعرهای خوبی در رثای سالار شهیدان دارند.

 

سیمین دانشور - نویسنده و همسر زنده یاد جلال آل احمد:

نهادهای فرهنگی، اهل قلم را مجبور به سفارش نویسی نکنند

مثنوی مولوی با تمام تمثیلاتش، ریشه های محکمی در قرآن و اندیشه های دینی و اعتقادی دارد.

ادبیات دینی و مذهبی، همواره در این مملکت نفس می کشد و در این که این نوع از ادبیات هست، تردیدی نیست.

دانشور در ادامه افزود: من معتقدم که این نوع ادبیات، بر اثر شناخت و تامل نویسنده یا شاعر از حوزه دین متولد می شود، نه این که  نهادهای  حکومتی در بخش فرهنگ، از اهل قلم بخواهند که در این زمینه اثری خلق کنند، با این تصور که ادبیات دینی تداوم داشته باشد، چون  محصول این اقدام، تولید آثاری ضعیف و بی رمق است.

همسر جلال آل احمد، با بیان این که طبیعتا یک حکومت اسلامی باید مروج و مشوق هنر و ادبیات دینی و مذهبی باشد و در همین اندازه، قابل تقدیر است، خاطرنشان ساخت: ادبیات، بیشتر شخصی و فردی است و آن چه به وجود می آید، حاصل یک فکر و قلم است.

دانشور در بخشی دیگر از صحبت های خود گفت: مثلا راجع به شهدای جنگ، آثاری در حوزه داستان به برخی از نویسندگان ما پیشنهاد شده است، من اغلب این آثار را خوانده ام، متاسفانه نه حق مطلب درباره شهدا ادا شده و نه قوت ادبی داشته اند.

این نویسنده تصریح کرد: البته آثاری در حوزه ادبیات دینی و عاشورایی از"شهریار"،"علی موسوی گرما رودی" و "طاهره صفارزاده" خوانده ام که به نظر من آثار قابل توجهی هستند، خود شهریار با شعر معروف "علی ای همای رحمت" توانست به چهره ای ماندگار در حوزه ادبیات دینی به جهان معرفی شود.

 

منیژه آرمین - نویسنده :

داستان دینی "ضعیف"، نوشته نشود بهتر است

ادبیات امروز ما باید وقایع "عاشورا"

 



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ شنبه 17 مهر 1395  توسط [ra:post_author_name]

 

تلاطم نظام هستی در شهادت امام حسین علیه‌السلام
تلاطم نظام هستی در شهادت امام حسین علیه‌السلام

 

نويسنده:محمّدرضا جبّاری

پیش درآمد

حادثه عاشورا را با توجه به ماهیت و اهداف و پیامدهایش، می‌توان عظیم‌ترین واقعه در نظام هستی برآورد کرد، این بدان روست که قهرمان و شخصیت حادثه، شخصیتی همچون حسین بن علی علیه‌السلام ؛ برترین هدف آن، حفظ اصالت برترین ادیان، و مهم‌ترین پیامد آن بقای اسلام است. چنین حادثه‌ای با این ویژگی‌ها از عصر آدم علیه‌السلام تا بعثت حضرت خاتم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله سابقه نداشته است؛ اسلام که با بعثت نبی گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در عرصه هستی رخ نمود، در بقایش ریزه‌خوار خوان قیام حسینی است.
برای بررسی ابعاد عظمت این قیام، مسیرهای متفاوتی را می‌توان پیمود. اما آنچه اکنون در صدد آنیم، نگاهی است به گزارش‌های مربوط به گریه نظام هستی بر شهادت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام ، به ویژه گریه آسمان. این گزارش‌ها، گوشه‌ای از گزارش‌هایی هستند که بر مجموعه‌ای از تحوّلات و رخدادهای عجیب پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام دلالت دارند.
این روایات را هم در منابع روایی و تاریخی شیعه و هم اهل سنّت می‌توان یافت. تعدادی از این خوارق عادات و امور شگفت توسط برخی از امامان شیعه علیهم‌السلام ، همچون امیرالمؤمنین علیه‌السلام ، امام حسن مجتبی علیه‌السلام ، امام سجّاد علیه‌السلام ، امام باقر علیه‌السلام ، امام صادق علیه‌السلام ، امام رضا علیه‌السلام ، امام جواد علیه‌السلام و امام عصر علیه‌السلام نقل شده، و تعدادی نیز از سوی برخی از اصحاب آنان همچون ابوذر، میثم تمّار، ابن عباس و ام سلمه گزارش شده‌اند.
در روایات اهل سنّت نیز تعداد زیادی روایت به چشم می‌خورند که به رجال ناقل حدیث منتهی می‌شوند و بعضی از این روایات نیز منقول از سوی برخی بزرگان و ائمّه اهل‌سنّت هستند. روایاتی نیز به صورت مرسل نقل شده و برخی از مؤلّفان اهل سنّت نیز بدون اشاره به سند، به نفس حوادث اشاره کرده‌اند. جالب آن‌که گاه بعضی از خوارق عادات، منقول از برخی سران حکومتی یا وابستگان و مأموران آن‌هاست.
یکی از مسائل مهم در این مبحث، بررسی انگیزه راویان و مؤلّفان اهل سنّت در پرداختن تفصیلی به خوارق عادات مترتّب بر شهادت امام حسین علیه‌السلام است. به راستی، چه محملی برای این توجه خاص نسبت به این بعد از قیام امام حسین علیه‌السلام در منابع سنّی می‌توان یافت؟
برخی از محققان معاصر معتقدند: این‌که منابع سنّی در زمینه ماهیت و انگیزه و فلسفه قیام، توجه لازم را مبذول نداشته‌اند، اما به طور افراطی به ذکر حوادث خارق عادات در این حادثه پرداخته‌اند، نشانگر نوعی حرکت مرموزانه و پنهان برای ایجاد غفلت نسبت به اصل قیام و اهداف آن، و توجه دادن اذهان به امور و قصه‌های عجیبی است که بعضا ریشه در اخلاق و عادات عصر جاهلی دارند. که بر فقدان افراد مهم قبیله، حوادث عجیب را مترتّب می‌کرده‌اند. در این تحلیل، این‌گونه خوارق عادات به هیچ روی، با عقل و استدلال و سند قابل اثبات نیستند و منابع شیعی بدان‌ها نپرداخته‌اند، و نقل این‌ها برای مشغول کردن اعراب و عوام النّاس به این مسائل، به جای آگاه ساختن و پرداختن به فلسفه عاشورا و تبیین نهضت امام حسین علیه‌السلام و انگیزه این قیام الهی، بوده است. و این همان چیزی بود که حکّام اموی و عبّاسی و مورّخان وابسته به آنان به طور مرموزانه‌ای دنبال می‌کردند. این احتمال آن گاه بیش‌تر تقویت می‌شود که به این نکته توجه کنیم که این دسته از مورّخان و راویان چندان هم قایل به مقام و قداست ویژه و فوق‌العاده برای امام حسین علیه‌السلام نبوده‌اند!(1)
این‌که تحلیل یادشده تا چه حد با مستندات تاریخی قابل انطباق است و این‌که آیا محمل دیگری برای توجه خاص منابع سنّی به خوارق عادات مترتب بر شهادت امام حسین علیه‌السلام می‌توان یافت یا خیر؛ نکته‌ای است که در خلال مباحث بدان پرداخته خواهد شد.
از سوی دیگر ـ آن‌سان که گذشت ـ روایات شیعه نیز، اعم از روایات رسیده از امامان شیعه علیهم‌السلام و یا روایات منقول از برخی از اصحاب برجسته آنان، حوادث عجیب و خوارق عادات رخ داده پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام را نقل کرده‌اند و طبیعی است که این روایات محک خوبی برای سنجش و بررسی میزان درستی و اتقان روایات سنّی است. در بررسی هر دو دسته روایات شیعی و سنّی، می‌بایست هم جنبه سندی و هم جنبه دلالی را مورد مداقّه قرار داد.
نکته دیگر آن‌که با توجه به خارق عادت بودن این حوادث (در صورت قبول)، طبعا باید توجیه معقولی نسبت به حادثه ارائه داد. مراد از «توجیه معقول»، نظام‌مند کردن معجزات و تطبیق آن‌ها با اصل علیّت و اصل سنخیّت و نیز قوانین قطعی حاکم بر نظام طبیعی است.
و در نهایت باید نگاهی به این سؤال افکند که راز این رخدادهای عجیب پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام چه بوده است؟ و آیا در حوادث دیگر نیز مثل و مانندی دارد؟
مجموع روایات شیعی و سنی را درباره رخدادهای عجیب پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام می‌توان در چهارده عنوان دسته‌بندی کرد:
1. گریه اجزای تکوینی نظام هستی؛
2. امور خارق عادات در نظام هستی؛
3. پیدایش خون در نقاط گوناگون؛
4. گریه و نوحه جن و مَلَک و حیوانات؛
5. ندای هاتفی از غیب؛
6. حرکت و تموّج قبر پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ؛
7. ظهور کفّ خونین و قلم آهنین و نوشتن اشعاری در رثای امام حسین علیه‌السلام ؛
8. رخدادهای عجیب مربوط به رأس‌الحسین علیه‌السلام و اجساد شهدا؛
9. رخدادهای عجیب مربوط به تربت و قبر امام حسین علیه‌السلام ؛
10. رخدادهای عجیب مربوط به برخی حیوانات؛
11. تبدّل ماهیت اشیای به غارت رفته از حرم امام حسین علیه‌السلام ؛
12. مجازات‌های عجیب دنیوی برای قاتلان یا شاهدان قتل حسین علیه‌السلام ؛
13. محرومیت مخالفان شیعه از درک عید فطر أضحی؛
14. لعن و نفرین بر قاتلان امام حسین علیه‌السلام توسط اجزای نظام هستی.
آنچه اکنون بدان پرداخته می‌شود تنها اولین عنوان ـ یعنی گریه اجزای تکوینی نظام هستی ـ است.
ابتدا نمونه‌هایی از روایات مربوط عرضه می‌گردند، سپس به نقد و بررسی هریک خواهیم پرداخت.

روایات امامان شیعه علیهم‌السلام

بیش‌ترین روایات در محورهای یادشده، مربوط به گریه اجزای نظام هستی پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام است. در این روایات، گاه از گریه زمین و آسمان، و گاه از گریه آنچه در هستی است و یا گریه آنچه ما بین زمین و آسمان و آنچه در آن‌هاست، و یا گریه خورشید و ماه، و یا گریه بهشت و دوزخ سخن به میان آمده است.
بسیاری از روایات رسیده از معصومان علیهم‌السلام متضمّن گریه آسمان و زمین و دیگر اجزای هستی بر امام حسین علیه‌السلام است. در این روایات، معمولاً به آیه شریفه 29 سوره مبارکه «دخان» اشاره شده که فرموده: «فما بَکَتْ علیهم السّماء و الارضُ و ما کانوا مُنظرین» که ناظر به هلاکت فرعون و قوم اوست و این‌که نه آسمان و نه زمین بر آنان نگریستند و آنان از مهلت یافتگان نبودند؛ این روایات پس از اشاره به آیه یادشده، تنها دو تن را در طول تاریخ مصداق کسانی معرفی کرده‌اند که آسمان و زمین بر آنان گریسته‌اند و آن دو تن عبارتند از: حضرت یحیی علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام . اکنون برخی از روایات ذکر می‌شوند:
ـ امیرالمؤمنین علیه‌السلام آن‌گاه که یکی از دشمنان خدا و رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در حال عبور بود، این آیه را تلاوت فرمود: «فما بَکَتْ علیهم السَّماءُ و الارضُ و ما کانوا مُنظرین»، و هنگامی که امام حسین علیه‌السلام در حال عبور بود، فرمود: «اما زمین و آسمان بر این (اشاره به حسین علیه‌السلام ) خواهند گریست، و زمین و آسمان جز بر یحیی بن زکریا و حسین بن علی علیهماالسلام نگریسته است و نخواهد گریست.»(2)
ـ روایت دیگر، بنا به نقل ابن قولویه از ابراهیم نخعی، چنین است: «روزی امیرالمؤمنین علیه‌السلام وارد مسجد شده و اصحابش نیز گرد حضرت نشستند. در این هنگام، امام حسین علیه‌السلام وارد شده و در برابر امیرالمؤمنین علیه‌السلام ایستاد. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در حالی که دست مبارک خویش را بر سر امام حسین علیه‌السلام نهاده بود، فرمود: «فرزندم، خداوند اقوامی را در قرآن کریم مورد سرزنش قرار داده و فرموده است: "فما بکَتْ علیهم السَّماءُ و الارضُ و ما کانوا منظرین"؛ قسم به خدا، که تو را خواهند کشت، سپس آسمان و زمین بر تو خواهند گریست.»(3)
ـ امام سجّاد علیه‌السلام پس از بازگشت از کربلا و ورود به مدینه، ضمن خطبه‌ای چنین فرمود: «ای مردم، پس از این مصیبت بی‌مانند، کدام‌یک از مردانتان تواند شاد بود؟ یا کدامین قلب به خاطر آن محزون نتواند بود؟ یا کدامین چشم تواند که اشکش را حبس کند؟ و یا نسبت به بارش سیل‌آسای اشک بخل ورزد؟ همانا آسمان‌های هفتگانه بر قتل او گریستند، و دریاها با امواجشان و آسمان‌ها با ارکانشان و زمین با پهنه وسیعش، و درختان با شاخه‌هاشان، و ماهیان اعماق دریاها و ملائکه مقرّب و اهل آسمان‌ها همگی بر قتل او گریستند.»(4)
ـ آن حضرت در روایتی دیگر به پدر عمرو بن بثیت فرمودند: «آسمان از بدو خلقت جز بر دو تن، یعنی یحیی بن زکریا و حسین بن علی علیهماالسلام نگرییده، و گریه‌اش بدین صورت است که هنگام قرار گرفتن زیر آسمان، بر روی لباس چیزی شبیه اثر کَکْ به رنگ خون مشاهده می‌شود.»(5)
ـ امام باقر علیه‌السلام نیز ضمن روایتی، با اشاره به بدکاره بودن مادران قاتلان انبیا و اوصیا، به گریه آسمان بر شهادت امام حسین علیه‌السلام به مدت چهل روز اشاره کرده و آن را از ویژگی‌های حضرت یحیی و امام حسین علیهماالسلام دانسته، و در ادامه بر گریه خورشید و ملائکه اشاره کرده است.(6)
در میان امامان شیعه علیهم‌السلام شاید بیش‌ترین روایات در زمینه گریه نظام هستی بر شهادت امام حسین علیه‌السلام ، از امام صادق علیه‌السلام به‌دست‌مارسیده‌است.برخی‌ازاین‌روایات‌چنین است:
ـ امام صادق علیه‌السلام به حنّان فرمود: «حسین علیه‌السلام را زیارت کنید و بر او جفا مورزید؛ چرا که او سیّد جوانان شهید ـ یا سیّد جوانان اهل بهشت ـ است و شبیه یحیی بن زکریا علیه‌السلام است، و آسمان و زمین تنها بر آن دو گریسته‌اند.»(7)
ـ آن حضرت در جمع برخی از اصحابشان، همچون حسین بن ابی فاخته و ابوسلمه سرّاج و یونس بن یعقوب و فضیل بن یسار، فرمود: «همانا اباعبدالله الحسین علیه‌السلام هنگامی که به شهادت رسید، آسمان‌ها و زمین‌های هفتگانه بر او گریستند، و آنچه در آسمان‌ها و زمین‌ها و در بین آن‌هاست، و آنچه در بهشت و دوزخ است و آنچه دیده می‌شود و دیده نمی‌شود، همگی بر حسین علیه‌السلام گریستند، بجز سه چیز که بر حسین علیه‌السلام نگریستند و آنان، بصره و دمشق و آل حکم بن ابی العاص بودند!»(8)
ـ در روایت دیگری، امام صادق علیه‌السلام به صحابی گران‌قدرش، زراره فرمود: «ای زراره، همانا آسمان، چهل روز بر حسین علیه‌السلام خون گریست، و زمین چهل روز با سیاهی بر حسین علیه‌السلام گریست، و خورشید چهل روز با سرخی و کسوف بر حسین علیه‌السلام گریست، و کوه‌ها از هم پاشیدند و دریاها متلاطم شدند، و ملائکه چهل روز بر حسین علیه‌السلام گریستند...»(9)
ـ آن حضرت به داود بن فرقد نیز فرمودند: «آسمان و زمین یک سال بر حسین و یحیی علیهماالسلام گریستند، و گریه آسمان همان سرخی آن است.»(10)
ـ در روایتی دیگر، امام صادق علیه‌السلام فرمود: «حسین و یحیی علیهماالسلام پیش از خود همنامی نداشتند (لم نجعل له من قبل سمیّا) و آسمان تنها برای آن دو، چهل روز گریست، و گریه آن به این صورت بود که به هنگام طلوع و غروب سرخ رنگ بود.»(11)
ـ آن حضرت به عبدالله بن هلال نیز فرمود: «تا چهل روز خورشید با سرخی طلوع و غروب می‌کرد، و این گریه او بود.»(12)
ـ در روایت معروف ابن شبیب از امام رضا علیه‌السلام نیز، آن حضرت به گریه آسمان‌های هفتگانه و زمین اشاره کرده‌اند.(13)
ـ امام جواد علیه‌السلام نیز در روایتی، ضمن اشاره به آیه شریفه «لم نَجعل لَه من قبلُ سمیّا» و این‌که حضرت یحیی و امام حسین علیهماالسلام پیش از خود همنامی نداشته‌اند، فرمود: «... و آسمان و خورشید بر آن دو، چهل روز گریستند، و گریه آن‌ها به این صورت بود که خورشید به هنگام طلوع و غروب سرخ رنگ بود.»(14)
ـ در زیارت «ناحیه مقدسه» نیز (بنا بر صحّت سند آن) چنین جمله‌ای را خطاب به اباعبدالله الحسین علیه‌السلام می‌بینیم: «[با شهادت تو] آسمان و ساکنانش، بهشت‌ها و نگهبانانش، کوه‌ها و کوه‌پایه‌ها، دریاها و ماهیانش، شهر مکّه و پایه‌هایش، بهشت‌ها و جوانانش، خانه کعبه و مقام ابراهیم، و مشعرالحرام و حلّ و حرم، جملگی بر تو گریستند.»



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ جمعه 16 مهر 1395  توسط [ra:post_author_name]


 

 
 

 

بسم رب الحسین...

 

موسسه فرهنگی هنری راسخون به مناسبت فرارسیدن ایام سوگواری سید و سالار شهیدان و یاران جان بر کف ایشان،برگزار می‌نماید:

 

 

 

 

در ۳ بخش:

 

 

 

 

 

 

- تعمیق بخشی نگاه مردم به محرم

- شناساندن حادثه ی عاشورا و پیام آن به مردم آزاده ی جهان

- معرفی آداب ورسوم و آیین های سنتی در برگزاری عزاداری در اقصی نقاط کشور و حفظ و ثبت آیین های سنتی برای انتقال به نسل های آینده

- تجلی نمادها و نشانه ها

 

 

 

- سبک زندگی حسینی

- جنبه های معنوی واقعه ی عاشورا

- آیین های عزاداری و فرهنگ های بومی در هر منطقه

- کودکان و خردسالان عاشورا

- نذورات، اشک‌ها و خواهش‌ها

- همایش جهانی شیرخوارگان حسینی

- پیاده روی اربعین (از نجف تا کربلا)

- و....

 


 

شرکت در تمامی بخش‌های سوگواره برای عموم آزاد است.

لازم به ذکر است برای شرکت در سوگواره نیاز به عضویت در سایت بوده که منجر به بهره‌مندی همه ی عزیزان از مزایای سایت راسخون، به پاس همراهیتان خواهد شد.

 

به تمامی عزیزانی که ضمن مشارکت در سوگواره، تشکر آنها ذیل فراخوان درج شود، ۲۰۰ حسنه برای خرید از فروشگاه اهدا خواهد شد.

تندیس و لوح تقدیر سوگواره برای برگزیدگان اول تا سوم در هر بخش و زیربخش از سوی موسسه فرهنگی هنری راسخون صادر و اهدا خواهد شد.

مطالب تولید شده توسط شرکت کنندگان امتیاز ویژه خواهد داشت.

شایان ذکر است محتواهای ارایه شده در موضوعات پیاده روی اربعین (از نجف تا کربلا) به صورت ویژه داوری خواهد شد.

 شما می‌توانید آثار خود در بخش مسابقه‌ی عاشورایی را در زمان برگزاری سوگواره به ایمیل زیر ارسال فرمایید.

soogvareh@rasekhoon.net 

 

 

بخش مطالعه‌ی عاشورایی:

 

 شامل ۶۰ سوال در شش دهه‌ی محرم و صفر و طرح شده از مقالاتی است که روی سایت قابل مطالعه می باشد. هر روز یک سوال ارایه شده و شایان ذکر است از هر زمان می‌توانید همراه شوید لذا اولویت با عزیزانی است که از ابتدا تا انتهای طرح همراهی نمایند. فرصت پاسخگویی به همه‌ی سوالات روزانه‌ی سوگواره‌ی عاشورایی تا پایان هر دهه می‌باشد. برای شرکت در این بخش ؛ کلیک کنید.

 

 

بخش وبلاگ عاشورایی: 

 

برای شرکت در هر یک از موضوعات بخش وبلاگ باید طبق مولفه‌های زیر در هر زیر بخش اقدام به فعالیت نمایید:

وبلاگ های شرکت کننده در سوگواره فقط با دامنه راسخون بلاگ پذیرفته خواهند شد.

جهت ایجاد وبلاگ جدید کلیک کنید.

شایان ذکر است وبلاگ های ارسالی از لحاظ فنی ۳۰% و از لحاظ محتوایی ۷۰% در داوری بررسی خواهد شد.

 

  • عکس:

با موضوع آداب و رسوم عاشورایی در شهرهای ایران

عکس‌ها خلاقانه، سوژه ای، استفاده از تکنیک‌های عکاسی، طبیعی بودن عکس، سایزبندی عکس متناسب با قالب وبلاگ (عکس خارج از کادر، بزرگتر و یا کوچکتر نباشد، هر پست حاوی چند عکس باشد.)

 

  •   کلیپ:

با محتوای عاشورایی و آداب عزاداری در شهرهای ایران و جهان

پیش نمایش کلیپ و توضیحات محتوا در وبلاگ موجود باشد، لینک دانلود کوتاه شده باشد، حجم کلیپ اشاره شود. 

 

  • شعر و دل‌نوشته‌:

با موضوع محرم و عاشورا

اشعار کلاسیک (رباعی، غزل، مثنوی و...) و اشعار سپید و نو (اشعار فارسی شاعران معاصر و جوان)

 

برای شرکت در این بخش به وبلاگ روابط عمومی مراجعه کرده و در قسمت نظرات آدرس وبلاگ خود را ثبت فرمایید.

 

    

 بخش مسابقات عاشورایی:

 

  • عکس و عکس‌نوشته:

- مشخصات دقیق عکاس ارسال گردد.

- ثبت لحظات عاشورایی با تلفن همراه بلامانع است.

- شناسنامه‌ی هر عکس شامل زمان و مکان بوده و ترجیحا عنوان عکس مشخص گردد.

- عکس‌های ارسالی باید با فرمت jpg ارسال شود.

- عکس‌نوشته‌ها با تلفیق شعر و دل‌نوشته‌های کوتاه و موثر ارایه گردد.

- هر شخص (نام کاربری) می‌تواند ۵ قطعه عکس و ۵ قطعه عکس‌نوشته ارسال نماید.

- شایسته است از ارسال عکس‌هایی که در سایر مسابقات پذیرفته شده‌ است خودداری گردد.

  

  • شعر:

- ارسال آثار در کلیه‌ی قالب‌های شعری بلامانع است.

- حداکثر ۳ قطعه شعر از هر شرکت‌کننده پذیرفته می‌شود.

 

 شما می‌توانید آثار خود در بخش مسابقه‌ی عاشورایی را در زمان برگزاری سوگواره به ایمیل زیر ارسال فرمایید.

soogvareh@rasekhoon.net 

 

 

از اول ماه محرم تا آخر ماه صفر سال ۱۴۳۸

(۱۲ مهرماه تا ۱۰ آذرماه سال ۱۳۹۵)

 

 

 

 

جمعا از ۶۰ نفر از بزرگواران شرکت‌کننده در سوگواره، تقدیر به عمل خواهد آمد.

 

جوایز ویژه:

 

۴ کمک هزینه کربلای معلی به ارزش ۴۰۰۰۰۰۰ ریال به همراه تندیس و لوح تقدیر سوگواره به نفرات اول در بخش‌های مطالعه و وبلاگ و در بخش مسابقه به نفرات اول در زیربخش‌های عکس و شعر

 

۴ کمک هزینه مشهدمقدس به ارزش ۱۵۰۰۰۰۰ ریال به همراه تندیس و لوح تقدیر سوگواره به نفرات دوم در بخش‌های مطالعه و وبلاگ و در بخش مسابقه به نفرات دوم در زیربخش‌های عکس و شعر

 

۴ کمک هزینه خرید کتاب و نرم‌افزار  به ارزش ۵۰۰۰۰۰ ریال به همراه تندیس و لوح تقدیر سوگواره به نفرات سوم در بخش‌های مطالعه و وبلاگ و در بخش مسابقه به نفرات سوم در زیربخش‌های عکس و شعر


۱۵ هدیه صنایع دستی نفیس به نفرات چهارم تا هشتم در هر ۳ بخش مطالعه، وبلاگ و مسابقه

 

۳ جایزه نفیس در بخش وبلاگ، به وبلاگ برتر از دید کاربران در زیربخش‌های عکس، کلیپ، شعر و دل‌نوشته

 

و ۲۰۰۰ امتیاز راسخونی جهت خرید از فروشگاه راسخون به ۱۰ نفر بعدی در هر بخش اهدا می‌گردد.

 

 

پوستر فراخوان دومین سوگواره عاشورایی راسخون



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ جمعه 16 مهر 1395  توسط [ra:post_author_name]

 

رهنمون عاشورایی
رهنمون عاشورایی


 

نويسنده: سید امیر حسین کامرانی راد
 

امام حسین(علیه السلام) و نهضت حسینی در کلام مقام معظم رهبری

بايد حادثه ي عاشورا را از پيرايه هاي مضر خالي كنيم
واقعاً اگر بخواهيم مسأله ي عاشورا و مصايب حسين بن علي (عليه السلام) را به صورت يك مسأله ي جدي و اصلي و به دور از شعار مورد توجه قرار بدهيم،راهش چيست؟
اولين شرط اين است كه ما حادثه را از پيرايه هاي مضر خالي كنيم. چيزهايي وجود دارد كه اگر چه پيرايه است،اما نه مضر و نه حتي دروغ است. همه ي كساني كه بخواهند با بيان هنري،حادثه اي را ترسيم كنند،فقط متن حادثه را نمي گويند...
ما وقتي بخواهيم حالات امام و اصحابش (عليهم السلام) را در روز و شب عاشورا – آن مقداري كه در كتب معتبره خوانده ايم و يافتيم- بيان كنيم،قهراً خصوصيات و ملابساتي دارد. فرض كنيد سخني كه امام (عليه السلام) با يارانش در شب عاشورا گفته است،مي توانيد با اين خصوصيات بيان كنيد:
در تاريكي شب و يا در تاريكي غم انگيز و حزن‌آور آن شب و از اين قبيل. اين پيرايه ها،نه مضر است و نه دروغ است؛اما بعضي از پيرايه ها دروغند و بعضي از نقل ها خلاف مي باشند و حتي آن چه كه در بعضي از كتاب ها نوشته شده است،مناسب شأن و لايق مفهوم و معناي نهضت حسيني (عليه السلام) نيست.اين ها را بايستي شناخت و جدا كرد.
بنابراين،اولين مسأله اسين است كه ما حادثه را خالص كنيم و آن حادثه ي خالص شده و دقيق و متقن را،به انواع بيان هاي هنري – از شعر و نثر و سبك روضه خواني كه خودش يك سبك هنري مخصوصي است- بياميزيم.
اين كار اشكالي ندارد و مهم است.
ما بايد اين كار را بكنيم. كساني كه در اين رشته متصلّب و واردند،بايد اين كار را انجام بدهند.(1)

سه عنصر اصلي در نهضت عاشورا

عاشورا يك حادثه ي تاريخي صرف نبود؛عاشورا يك فرهنگ،يك جريان مستمر و يك سرمشق دايمي براي امت اسلام بود. سه عنصر در حركت حضرت ابي عبدالله (عليه السلام) وجود دارد:
(عنصر منطق و عقل،عنصر حماسه و عزّت و عنصر عاطفه)
عنصر منطق و عقل در اين حركت،در بيانات آن بزرگوار متجلي است؛قبل از شروع اين حركت،از هنگام حضور در مدينه تا روز شهادت. جمله،جمله ي اين بيانات نوراني،بيان كننده ي يك منطق مستحك است.
خلاصه ي اين منطق هم اين است كه وقتي شرايط وجود داشت و متناسب بود،وظيفه ي مسلمانان (اقدام) است؛اين اقدام خطر داشته باشد در عالي ترين مراحل يا نداشته باشد.
خطر بالاترين اين است كه انسان جان خود و عزيزان و نواميس خود- همسر،خواهر،فرزندان و دختران- را در طبق اخلاص بگذارد و به ميدان ببرد و در معرض اسارت قرار دهد.
عنصر دوم حماسه است؛يعني اين مجاهدتي كه بايد انجام بگيرد؛ چون (الْعِزَّهُ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤمِنِينَ) مسلمان در راه همين مجاهدت هم،بايستي از عزّت خود و اسلام حفاظت كند.
اين عنصر در همه ي مجاهداتي كه رهروان عاشورايي در برنامه ي خود مي گنجانند،بايد ديده شود.
همه ي اقدام هاي مجاهدت آميز- چه سياسي،چه تبليغي،چه آنجايي كه جاي فداكاري جاني است- بايد از موضع عزّت باشد.
عنصر سوم،عاطفه است؛يعني هم در خود حادثه و هم در ادامه و استمرار حادثه،عاطفه يك نقش تعيين كننده اي ايجاد كرده است،كه باعث شد مرزي بين جريان عاشورايي و جريان شيعي با جريان هاي ديگر پيدا شود.
زينب كبري (سلام الله عليها) در كوفه و شام منطقي حرف مي زند،اما مرثيه مي خواند؛
امام سجاد (عليه السلام) بر روي منبر شام،با آن عزّت و صلابت بر فرق حكومت نبوي مي كوبد،اما مرثيه مي خواند. اين مرثيه خواني تا امروز ادامه دارد و بايد تا ابد ادامه داشته باشد،تا عواطف متوجه شود.(2)

ما نتايج محرم را در زندگي خود مي بينيم

محرّمِ دوران انقلاب،با محرّم هاي قبل از انقلاب و دوران عمر ما و قبل از ما،متفاوت است. اين محرّمها محرّم هايي است كه در آن،معنا و روح جهت گيري،واضح و محسوس است. ما نتايج محرم را در زندگي خود مي بينيم.
حكومت و حاكميت و اعلاي كلمه ي اسلام و كلمه ي اميد به بركت اسلام در دل مستضعفان عالم،آثار محرّم است.
ما در دوران خود،محرّم را با محصول آن،يكجا داريم. با اين محرّم،بايستي چگونه رفتار كنيم؟ پاسخ اين است كه ما معممان،همه ي علماي دين،همه ي مبلّغان و همه ي ذاكران،بايد مسأله ي عاشورا و مصايب حسين بن علي (عليه السلام) را به صورت يك مسأله ي جدّي و اصلي به دور از شعار،مورد توجه قرار بدهيم.(3)

ماجراي حسين بن علي (عليه السلام)،موتور حركت قرون اسلامي

ماجراي حسين بن علي (عليهما السلام)،حقيقتاً موتور حركت قرون اسلامي در جهت تفكرات صحيح اسلامي بوده است. هر آزادي خواه و هر مجاهد في سبيل الله و هر كس كه مي خواسته است در ميدان خطر وارد بشود،از آن ماجرا مايه گرفته و آن را پشتوانه ي روحي و معنوي خود قرار داده است.
در انقلاب ما،اين معنا به صورت بينّي واضح بود. معلوم نبود اگر،اين حادثه را نمي داشتيم،چطور مي توانستيم در اين معركه خوض كنيم. اين خودش فصل عريض و قابل تعمقي است كه تمسك به ذيل ماجراي عاشورا و مجاهدت سيدالشهداء (عليه السلام) ، چه تأثيري در وضع انقلاب ما داشت.
انسان وقتي در اين مسأله غور مي كند،از عظمت تأثير آن حادثه به دهشت مي افتد و فكر مي كند كساني كه از آن محرومند،اين خلأ را چگونه مي توانند پُر كنند.
زندگي حسين بن علي (عليهما السلام) و ماجراي چند روزه ي آن حضرت در كربلا،فصل عظيمي از تاريخ ماست؛حجم آن كم،اما مفهوم آن بسيار وسيع،و عمق آن خيلي زياد است.(4)
وجود مقدس سيدالشهداء (عليه السلام)،اگر چه بيشتر با بُعد جهاد و شهادت معروف شده؛ليكن آن بزرگوار در حقيقت مظهر انسان كامل و عبد خالص و مخلِص و مخلَص براي خداست.(5)

رمز زنده ماندن واقعه ي كربلا

اگر زينب كبري (سلام الله عليها) و امام سجاد (عليه السلام) در طول‌آن روزهاي اسارت – چه در همان عصر عاشورا در كربلا و بعد عزيمت به مدينه و در طول سال هاي متمادي كه اين بزرگواران زنده ماندند – مجاهدت و تبيين و افشاگري نكرده بودند و حقيقت فلسفه ي عاشورا و هدف حسين بن علي (عليه السلام) و ظلم دشمن را بيان نمي كردند،واقعه ي عاشورا تا امروز،جوشان و زنده و مشتعل باقي نمي ماند.
چرا امام صادق (عليه السلام) – طبق روايت- فرمودند: كه هر كس يك بيت شعر درباره ي حادثه ي عاشورا بگويد و كساني را با‌آن بيت شعر بگرياند،خداوند بهشت را بر او واجب خواهد كرد؟
چون تمام دستگاه هاي تبليغاتي براي فزون كردن و در ظلمت نگه داشتن مسأله ي عاشورا و كلاً مسأله ي اهل بيت (عليهم السلام)،تجهيز شده بودند تا نگذارند مردم مثل امروز،قدرت هاي ظلم و ستمگر،حداكثر استفاده را از تبليغات دروغ و مغرضانه و شيطنت‌آميز مي كردند.
در چنين فضايي،نگر ممكن بود قضيه ي عاشورا- كه با اين عظمت در بياباني در گوشه اي در دنياي اسلام اتفاق افتاده – با اين تپش و نشاط باقي بماند؟ يقيناً بدون آن تلاش ها،از بين مي رفت.
آن چه اين ياد را زنده كرد،تلاش بازماندگان حسين بن علي (عليه السلام) بود. به همان اندازه كه مجاهدت حسين بن علي (عليه السلام) و يارانش به عنوان صاحبان پرچم،با موانع برخورد داشت و سخت بود،به همان اندازه نيز وجاهدت زينب (سلام الله عليها) و مجاهدت امام سجاد (عليه السلام) و بقيه ي بزرگواران،دشوار بود.
البته صحنه ي آنها،صحنه ي نظامي نبود،بلكه تبليغي و فرهنگي بود.
ما به اين نكته بايد توجه كنيم...(6)
حادثه ي كربلا بايد آبرومند و پر تپش و پر قدرت باقي بماند
... به طور كلي بايد بگويم كه اين حادثه – به عنوان پشتوانه ي نهضت و انقلاب- بايد‌آبرومند و پرتپش باقي بماند. اگر برخورد امروز ما با اين حادثه،مثل روضه خواني باشد كه در پنجاه سال قبل برخورد مي كرد- يعني چيزي را در جايي مي ديد و مثلاً بر حسب احتمال ذهني،آن را ترجيح مي داد و نقل مي كرد و مؤمنين را مي گرياند و هم آنها و هم خود او به ثواب مي رسيدند- ممكن است به حادثه ضرر بزنيم.
امروز اين حادثه پشتوانه ي يك نهضت است. اگر امروز به ما بگويند ريشه ي اين نهضتي كه به وجود آورده ايد،كجاست؟ ما مي گوييم: ريشه اش پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) و اميرالمؤمنين و امام حسين (عليهم السلام) است. امام حسين (عليه السلام) كيست؟
كسي است كه اين حادثه را به وجود آورده و در تاريخ از او نقل شده است. پس اين حادثه پشتوانه ي اين نهضت است. اگر ما ندانسته و بي توجه و از روي سهل انگاري،حادثه را با چيزهايي كه جزو آن نيست،مشوب كرديم،به آن حادثه و نيز به آن انقلابي كه ناشي از آن حادثه است،خدمت نكرده ايم.(7)
اثر ماندگار خون به حق ريخته اباعبدالله الحسين (علیه السلام) در تاريخ
فرصت تبليغ در ماه محرم الحرام، يك فرصت‏بسيار بزرگ و استثنايى است و اين كه به بركت‏خون سيد شهيدان سرور آزادگان عالم حضرت اباعبدالله الحسين (ع) و ياران پاكباخته آن بزرگوار است . اثر آن خون به نا حق ريخته، يك اثر ماندگار در تا يخ است، چون شهيد، كسى كه جان خود را در طبق اخلاص مى‏گذارد و تقديم اهداف عاليه دين ميكند، از صفا و صدق برخوردار است . هيچ انسان مزور و خدعه گرى، هر چه هم كه در زبان و بيان بتواند خود را طرفدار حق نشان دهد وقتى پاى منافع شخصى، به خصوص پاى جان خود و عزيزانش به ميان آمد، پا عقب مى‏كشد و حاضر نيست اينها را فدا كند آن كسى كه قدم در ميدان فداكارى مى‏گذارد و خالصانه و مخلصانه هستى خود را در راه خدا مى‏دهد «حق على الله‏» ، خود خداى متعال بر عهده گرفته است كه اينها را زنده نگه دارد «و لا تقولو لمن يقتل فى سبيل الله اموات‏» ، «و لا تحسبن الذين قتلو فى سبيل الله امواتا» ; اينها زنده مى‏مانند . يك بعد زنده ماندن آن‏هاهمين است كه نشانه آنها، جاى پاى آنها، پرچم آنها، هرگز نمى‏خوابد . ممكن است چند صباحى با زور و عنف و با دخالت قدرت‏هاى زورگو بتوانند كم رنگ كنند . اما خداى متعال طبيعت را اين طور قرار داده است . سنت الهى بر اين ست كه راه پاكان و صالحان و مخلصان بماند . اخلاص چيز عجيبى است . لذاست كه به بركت‏حسين بن على (ع) و خون‏هاى به ناحق ريخته آن بزرگوار و اصحابش دين در عالم باقى ماند . بعد از آن هم اين رشته ادامه پيدا كرد . . .



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ جمعه 16 مهر 1395  توسط [ra:post_author_name]


 

در مسير حرکت امام حسين (ع) از مدينه تا کربلا اتفاقات و حوادث قابل تأمل و شگفتي رخ داد و حضرت در مقابله و مواجهه با هر کدام با تأسي و استفاده از قرآن حرکت خود را قاطعانه و محکم پيش مي بردند.
در مدينه هنگامي که مروان نماينده يزيد مأمور شده بود تا از امام حسين (ع) هر طور که شده بيعت بگيرد اما رو به مروان کرد و فرمود: واي بر تو، تو پليدي در حالي که ما خانواده اي هستيم که خدا در مقام و منزلت ما فرموده: «انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا» و پس از آن از بيعت با يزيد ممانعت کردند و به سوي مکه حرکت نمودند.
هنگام خروج از مدينه نيز اين آيه را تلاوت فرمودند که «فنخرج منها خائفا يترقب قال رب نجني من القوم الظالمين». (15) اين آيه را خداوند از قول موسي (ع) مي فرمايد که هنگامي که از ترس فرعون به سوي مدين مي رفت، گفت: پروردگارا مرا از قوم ستمکار نجات بده.
آنگاه که امام حسين (ع) به سوي مکه رهسپار شدند گروه هايي از جنيان و فرشتگان براي ياري آن حضرت حاضر شدند اما امام اين آيات را تلاوت فرمودند: «اينما تکنوا يدرککم الموت و لو کنتم في بروج مشيدة». (16)
هر جا باشيد ولو در برج هاي استوار و سر به فلک کشيده. مرگ شما را فرا مي گيرد؛ و همچنين آيه «لبرز الذين کتب عليهم القتل الي مضاجعهم» (17) کساني که کشته شدند در سرنوشتشان نوشته شده بود (با پاي خويش) به قتلگاه خود رهسپار مي شدند.

در شب سوم شعبان سال 60 همين که وارد مکه معظمه گرديد، چون وارد شد اين آيه را تلاوت فرمود: «و لما توجه تلقاء مدين قال عسي ربي اين يهديني سواء السبيل». (18) اين آيه را خداوند درباره احوالات موسي (ع) فرمود. موقعي که متوجه شهر مدين شد، گفت: اميد است پروردگار من، مرا به راه راست هدايت نموده و به مقصود برساند.
 

در مکه نيز هنگامي که با ابن عباس به گفت وگو مشغول بودند درباره بني اميه اين آيات را تلاوت کردند: «انهم کفروا بالله و برسوله و لاياتون الصلاة الا و هم کسالي» آنان به خدا و پيامبر او کفر ورزيده و جز با حالت کسالت به نماز نپرداخته اند (19)؛ و همچنين آيه «يرائون الناس و لايذکرون الله الا قليلا» با مردم رياکاري مي کنند و خدا را جز اندکي ياد نمي کنند؛ و آيه «مدبرين بين ذلک لا الي هولاء و لاالي هولاء و من يضل الله فلن تجد له سبيلا» يعني در اين ميان (بين کفر و ايمان) سرگشته اند نه جزو آنان (مومنان) و نه جزو اينان ( نامومنان) و هر کسي که خداوند در گمراهي واگذاردش هرگز براي او بيرون شدني نخواهد يافت (20) در انتها فرمودند: «کل نفس ذائقه الموت و انما توفون اجورکم» هر جانداري چشنده طعم مرگ است و بي شک در روز قيامت پاداش هايتان را به تمامي خواهند داد (21).
در آستانه عيد قربان که امام حسين (ع) به دليل شدت فشار ها و ناامني موجود تصميم به خروج از مکه و حرکت به سوي کربلا گرفتند، نماينده يزيد که مأمور شده بود يا بيعت از امام بگيرد يا او را به شهادت برساند در راه مکه راه را بر امام و اهل بيتش بست و درگير شدند. به امام حسين (ع) گفتند: مي ترسيم شما بين مردم شکاف بيفکني! حضرت اين آيه را تلاوت فرمودند: «لي عملي و لکم عملکم انتم بريئون مما اعمل و انا بريء مما تعملون» عمل من از آن من و عمل شما از آن شماست. شما از آنچه من مي کنم بري و برکناريد و من از آنچه شما مي کنيد بيزار. (22)
در وسط راه بود که خبر خيانت مردم کوفه و شهادت پسرعم امام (مسلم بن عقيل) به ايشان رسيد. فرزدق شاعر معروف در بين راه مکه و عراق به امام چنين گفت: چگونه به طرف عراق مي روي در حالي که پسرعموي تو را کشته اند؟ امام بلافاصله پس از شنيدن خبر فرمودند: «انا لله و اناليه راجعون».
سپس به حرکت خويش ادامه دادند تا اينکه با سپاهيان حربن يزيد رياحي رو به رو شدند و مجبور به فرود آمدن در کربلا گرديدند. حر به امام گفت: چرا آمده اي؟ فرمود: نامه هاي دعوت شما مرا به اينجا آورد ولي حالا پشيمان شده ايد؛ و اين آيه را تلاوت فرمود: «فمن نکث فانما نکث علي نفسه» پس هر کس که پيمان شکند همانا به زيان خويش پيمان شکسته است. (23)
همين که فرماندار کوفه (عبيدالله بن زياد) نامه رسمي براي حر فرستاد که راه را بر حسين ببندد و او نامه را به امام عرضه داشت، امام اين آيه را تلاوت فرمودند: «و جعلناهم ائمه يدعون الي النار...» و آنان را پيشواياني خوانديم که به سوي آتش دوزخ دعوت مي کنند و روز قيامت ياري نمي يابند. (24)
در روز عاشورا نيز در بحبوحه جنگ آياتي را تلاوت فرمودند که علاوه بر رسوا کردن دشمن، به بيان اهداف و مقاصد خويش از جنگ پرداختند تا آنان که در لشکر يزيد بودند اين کلمات را شنيده باشند و خود راه خود را انتخاب کنند. «فاجعلوا امرکم و شرکائکم ثم لايکن امرکم ثم اقتضوا الي و لا تنظرون» شما با شريکاني که قائليد کارتان را هماهنگ و عزمتان را جزم کنيد، سپس در کارتان پرده پوشي نکنيد، آنگاه کار مرا يک سره نماييد و مهلتم ندهيد. (25)
در ادامه فرمودند: «انما ولي الله الذي نزل الکتاب و هو يتولي الصالحين» سرور من خداوند است که اين کتاب آسماني را فرو فرستاده و او دوستدار شايستگان است. (26)
در انتها نيز فرمودند: «اعوذ بربي و ربکم من کل متکبر لا يومن بيوم الحساب» يعني من به پروردگار خود و پروردگار شما از شر هر متکبري که به روز حساب ايمان ندارد، پناه مي برم (27) و با اين اذکار بود که به ميدان نبرد شتافت و جانانه در راه خداوند متعال به شهادت رسيد.

سوره امام حسين (ع)
 

در ميان شيعه اماميه معروف است که سوره فجر سوره امام حسين (ع) است و آن به خاطر روايتي است از امام صادق (ع) که فرمودند: سوره فجر را در هر نماز واجب و مستحب بخوانيد. «فانما سوره للحسين بن علي» که سوره حسين بن علي (ع) است (13) و ديگر اينکه صاحب نفس مطمئنه را که در آيات آخر اين سوره آمده، امام حسين (ع) معرفي کرده اند و همين امر شايد مهم ترين علت شهرت اين سوره به نام امام حسين (ع) باشد؛ چنان که در روايت ديگري از امام صادق (ع) مي خوانيم: «يا ايتهاالنفس المطمئنه» را نشنيده اي؟ منظور از اين آيه، امام حسين (ع) است. او صاحب نفس مطمئنه و راضيه و مرضيه است. ياران او نيز از دودمان رسالتند و در روز رستاخيز از خداوند راضي و خدا نيز از آنان راضي است. (14)

پي نوشت ها :
 

1- آل عمران/61.
2- احزاب/33.
3- مجمع البيان ج 8ص375 الميزان ج 16ص336.
4- نساء/59.
5- تفسيرصافي ج1 ص 366.
6- شوري/23.
7- اسراء/33.
8- مفاتيح/148.
9- تفسيرنورالثقلين ج4 ص 182.
10- الرحمن/19 تا 22.
11- تفسيرقمي ج2 ص 322.
12- البرهان ج5 ص 266.
13- تفسيرنور الثقلين ج5 ص 571.
14- بحارالانوار ج36 ص 131.
15- قصص/21.



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ جمعه 16 مهر 1395  توسط [ra:post_author_name]

 

 

تجلي قرآن و عترت در حماسه عاشورا
تجلي قرآن و عترت در حماسه عاشورا


 

نويسنده: عباس قره گوزلويي




 

بررسي آيات مربوط به امام حسين (ع) در قرآن و جايگاه قرآن در حرکت ايشان از مدينه تا کربلا

قرآن کريم يگانه شاهراه رستگاري انسان و رسيدن به سعادت است. جز در پرتو نوراني آيات کتاب خدا راه گريزي از جهل، گمراهي و غفلت نيست. اهل بيت پيامبر (ص) پرچمداران هدايت و در حقيقت ترجمان راستين قرآن و فصل الخطاب بوده و همچون قرآن، تنها راه هدايت و تمثل صراط مستقيمند. قرآن و عترت در واقع يک حقيقتند و هر يک تبلور تمام عيار موهبت، رحمت و هدايت آسماني اند؛ حقيقتي جاويدان که يکي بدون ديگري نمي تواند تفسير و تبيين شود. به هر کدام که رجوع شود و در آن تعمق و تفکر گردد، تو را به سوي ديگري مي خواند. در ژرفاي قرآن به حضور اهل بيت (عليهم السلام) مي رسي و با دقت و توجه در سيطره نظري و عملي اهل بيت (عليهم السلام) به محتوا و مفهوم آيه هاي قرآن رهنمون مي شوي. در اين ميان نور هدايت حسين بن علي (ع) فروزان تر و آتش عشق او پر نفوذتر و تأثيرگذارتر است و اين چيزي جز اراده حق نيست که حسين (ع) چراغ هدايت و کشتي نجات بشريت از اول تا به ابد باشد. تأمل و تدبر در آيات قرآن در حقيقت به شناخت و آگاهي از امام (ع) نيز منجر مي شود و اين بدان معناست که هر يک از ثقلين به مثابه ميزان و معيار، صحت و سقم ديگري را حکايت مي کند. در اين نوشتار ابتدا به آياتي از قرآن که درباره اهل بيت (عليهم السلام) و امام حسين (ع) است اشاره و سپس به همراهي و همگامي قرآن در طول مسير حرکت امام (ع) از مدينه تا کربلا پرداخته مي شود.
آيات فراواني درباره امام حسين (ع) وجود دارد که از نگاه مفسرين بعضي آيات مستقيماً درباره حضرت است؛ برخي در شأن يا تطبيق بر امام حسين (ع) مي باشد و بعضي نيز بر اهل بيت (عليهم السلام) و به تبع آنان امام حسين (ع) دلالت مي کند.
آيه مباهله: هرگاه بعد از علم و دانشي که (درباره مسيح) به تو رسيد، کساني با تو به محاجه و ستيزه برخيزند به آنها بگو پيامبر، ما فرزندان خود را دعوت مي کنيم شما هم فرزندانتان را، ما زنان خويش را دعوت مي کنيم شما نيز زنانتان را، ما از نفوس خود دعوت مي کنيم شما هم از نفوس خود. آنگاه مباهله کنيم؛ و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم. (1)
تقريباً همه مفسران شيعه و سني تصريح کرده اند که آيه مباهله در حق اهل بيت پيامبر (ص) نازل شده و ايشان نيز تنها کساني را که همراه خود به ميعادگاه بردند، حضرت علي (ع)، حضرت زهرا (س)، امام حسن (ع) و امام حسين (ع) بود و در نتيجه جاي هيچ شک و ترديدي نيست که منظور از «ابناءنا» در اين آيه امام حسن (ع) و امام حسين (ع) است. گواه اين امر هم روايات متعددي است که از اهل تسنن و شيعه نقل شده و به امام حسن (ع) و امام حسين (ع) کلمه «ابن رسول الله» اطلاق شده.
آيه تطهير: «انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا» (2)
همانا خداوند اراده فرموده که ناپاکي و پليدي را از شما اهل بيت دور گرداند و شما را کاملاً پاک و طاهر سازد. «رجس» در لغت به معني پليدي و آلودگي است. علاوه بر اينکه به اين آيه استناد مي شود و عصمت اهل بيت (عليهم السلام) ثابت مي گردد، اطلاق آن را بر اهل بيت (عليهم السلام) نيز تأکيد مي کند. گويند اين آيه در منزل ام سلمه همسر پيامبر (ص) نازل شد و آن حضرت، علي، فاطمه، حسن و حسين را فرا خواند و در زير جامه و عباي خود جمع کرد و ضمن تلاوت اين آيه فرمود: خدايا اينان اهل بيت من هستند، آنها را از پليدي ها پاکشان گردان.
براي اينکه اين قضيه به اطلاع مردم و اصحاب برسد و عموم مردم از آن آگاه شوند، مدت ها هر روز صبح هنگام رفتن به مسجد از در خانه فاطمه مي گذشت و آنان را با عنوان اهل بيت خطاب مي فرمود و به نماز فرا مي خواند و آيه تطهير را تلاوت مي کرد. عده اي گمان کرده بودند اين آيه درباره زنان پيامبر نازل شده و کس ديگري را در بر نمي گيرد اما احاديث و روايات متعددي وجود دارد که از طريق شيعه و سني وارد شده و همگي گوياي اين حقيقت است که اين آيه اختصاص به همان پنج نفر دارد و سايرين را در بر نمي گيرد. (3)
آيه اولي الامر: «اطيعوالله و اطيعوالرسول و اولي الامرمنکم» (4) از خدا و رسول و نيز از اولي الامر پيروي کنيد. درباره اولي الامر در اين آيه دو قول وجود دارد: عده اي مي گويند آنان امرا هستند و همه خلفا و اميران را شامل مي شود اما در روايات متعددي که از پيامبر اسلام (ص) نقل شده منظور از اولي الامر، امامان دوازده گانه اند که نام و مشخصات هر يک توسط آن حضرت به طور صريح و دقيق بيان شده که از جمله آنها حديث جابر است که در آن نام يکايک ائمه معصومين از علي (ع) تا حضرت ولي عصر (عج) ذکر شده. (5) پس طبق اين آيه اطاعت و فرمانبرداري از اولي الامر واجب شده بنابراين اطاعت و پيروي از دستورات و بيانات امام حسين (ع) لازم و واجب است.
طبق آيه«قل لا اسئلکم عليه اجرالاالمودة في القربي» (6) محبت و دوستي امام حسين (ع) از امت اسلامي خواسته شده زير امام حسن (ع) در خطبه اي اين چنين فرمودند: منظور خدا از اقتراف حسنه و کار نيک انجام دادن در اين آيه مودت و دوستي ما اهل بيت است.
«و من قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا» کسي که مظلوم کشته شد براي ولي او سلطه قرار داديم. (7) يکي از القاب امام حسين (ع) مظلوم است که بيشتر با نام او همراه است؛ مانند السلام علي الحسين المظلوم الشهيد. (8) آيه ياد شده به احترام خون انسان ها و حرمت شديد کشتن آنان اشاره دارد. در روايتي اين مفهوم به شهادت سيدالشهدا (ع) تطبيق داده شده. فردي از امام صادق (ع) از تفسير آيه پرسيد. حضرت فرمودند: «هو الحسين بن علي قتل مظلوما و نحن اولياه و القائم منااذقام طلب بثارالحسين» او حسين است که مظلومانه کشته شد و ما اولياء او هستيم و قائم ما هنگام ظهور به خونخواهي حضرت قيام خواهد کرد. (9)
« مرج البحرين يلتيقيان* بينهما برزخ لايبقيان*... يخرج منهما اللوء لوء و المرجان» (10) اين آيات همانند آيات ديگر سوره الرحمن نعمت هاي الهي را يادآوري مي کنند و مي فرمايند خداوند دو درياي مختلف را در کنار هم روانه کرد و با اينکه با يکديگر تماس و برخورد دارند ولي هيچکدام بر ديگري طغيان و غلبه نمي کند چون در ميان آن دو برزخي قرار داده شده که مانع از طغيان و غلبه يکي بر ديگري مي شود. از آن دو دريا مرواريد و مرجان خارج مي شود.
ابتدا لازم به ذکر است که آيات قرآن ظاهر و باطني دارند به همين دليل ممکن است يک آيه داراي چندين معنا باشد و آنچه در روايات براي تفاسير آنها آمده از بطون قرآن است که از ائمه رسيده و منافاتي با ظاهر آن نداشته باشد. در حديثي از امام صادق (ع) در تفسير آيات مذکور آمده: علي (ع) و فاطمه (س) دو درياي عميقند که هيچيک بر ديگري تجاوز نمي کند و از اين دو دريا لوءلوء و مرجان يعني حسن و حسين خارج شده اند (11). در روايت ديگري نيز آمده منظور از دو دريا علي و فاطمه و منظور از برزخ و حائل ميان آن دو رسول خدا و مقصود از لوءلوء و مرجان حسن و حسين هستند. (12)



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ جمعه 16 مهر 1395  توسط [ra:post_author_name]

 

 

مقام معظم رهبری، با اندیشه‌ای ژرف و دانشی وسیع، درس‌ها، پیام‌ها و عبرت‌هایی از مدرسه‌ی عاشورا مطرح نموده و جان تشنه‌ی شنوندگان را از درس‌های سازنده و الهام‌آفرین عاشورا سیراب می‌نماید. نوآوری، طراوت بیان، خلوص، عامل بودن و زمان آگاهی سبب گشته، دُرهای صید شده از آموزه‌های عاشورایی زیر نور خورشید آگاهی بدرخشند، چشم‌ها را خیره کرده و از جان برآمده بر جان نشینند. در دوران سیاه ستم شاهی، که اختناق یزیدی نفس‌ها را در سینه‌ها حبس کرده بود و ضرورت مبارزه‌ای حسینی از هر جهت احساس می‌شد، در مراسم تاسوعا و عاشورای حسینی از سویی غبار تحریف از چهره‌ی مکتب عاشورا می‌زداید و از دیگر سو پیام عاشورا را چنان ترسیم می‌نماید که راه مبارزه را روشن و فروخفتگان را بیدار و عاشقان کربلا را به آنجا می‌برد که چون یاران امام حسین علیه‌السلام نه از خیل دشمن می‌ترسند و نه از قساوت قساوت‌پیشگان هراسی به خود راه می‌دهند.

پس از به بارنشستن آموزه‌های حسینی در مقطعی از زمان و پیروزی اعجاب برانگیز انقلاب اسلامی ایران، این آموزه‌ها و درس‌ها در قالبی دیگر، به صورتی متین و راه‌گشا مطرح می‌شوند و راه زیستن را به پیروان نهضت حسینی، با تکیه بر آموزه‌های عاشورا می‌آموزد. در طول جنگ تحمیلی که درس‌های عاشورا و نهضت حسینی اوج یافته و الهام بخش ملتی بزرگ و حماسه‌ آفرین می‌گردد، در خطابه‌ها و تحلیل‌هایی استوار، درس ایمان، فداکاری، ایثار، شهادت‌طلبی، بصیرت، دشمن‌شناسی، مقاومت و صبر را فرا روی نسل انقلاب ایران می‌گشاید. این درس‌ها اثری شگرف در مردان و زنان این مرز و بوم به جای می‌نهد که خود از آن چنین می‌گویند: در شب هفتم یکی از برادران شهید در اهواز شرکت کردم. میان این جوان‌ها حتی مردان میان سال، وقتی نگاه بر چهره‌ی آنها می‌کردم با همه‌ی دل احساس می‌کردم که دارم شهدای کربلا را زنده در مقابل خود می‌بینم. این حماسه آفرینان جهان امروز، این کسانی که حاضرند گرسنگی بکشند و مقاومت بکنند و اما آنچه را که به نظرشان خلاف رضای خداست انجام ندهند.[1]

و مشاهدات خود از شهادت‌طلبی، بزرگ‌ترین درس عاشورا در آن شرایط سرنوشت ساز، را این گونه ترسیم می‌کند: وقتی ملتی حرفی ندارد که شهید بدهد و شهید بشود، هیچ قدرتی در مقابل او تاب مقاومت نخواهد آورد.[2] ملت ایران با فراگرفتن همین درس‌ها، در صحنه‌های گوناگون مبارزه، در جبهه‌های مقاومت و ایثار و در سایر میدان‌ها، حماسه آفریدند و صحنه‌هایی افتخارآمیز و ماندنی در تاریخ شکوهمند ایران اسلامی ایجاد نمودند. سرانجام در پرتو این مقاومت‌ها، رشادت‌ها، ایثارها و جان‌فشانی‌ها، نظام مقدس جمهوری اسلامی به درختی تنومند و سترگ، که از بادها و طوفان‌ها باکی نداشت، تبدیل گردید. همه‌ی این‌ها به برکت درس‌های به یادماندنی و مکرر عاشورا بود که در ایران زمزمه گردیده و به الگوی بی‌نظیر مقاومت بدل شد. در شرایط کنونی و در سالی که با درایت رهبر معظم انقلاب به نام عزّت و افتخار حسینی نامیده شده، عبرت‌های عاشورا سازنده‌ترین گزینه است که ره‌آوردی گران‌سنگ را در پی دارد. با توجه به عبرت‌هاست که می‌توان از تکرار تاریخ و سلطه‌ی جباران و منافقان جلوگیری کرد. بدین روی به تبیین این بخش از رهنمودهای رهبر فرزانه‌ی انقلاب می‌پردازیم.

عبرت
نخست لازم است که مفهوم عبرت را توضیح دهیم. عبرت اسم نوع از مصدر عبور، به معنای گذر از آب و مانند آن و یا اسم مصدر از اعتبار است. کاربرد عبرت در جایی است که از امر قابل مشاهده‌ای، به امری غیرقابل مشاهده دست یابیم،[3] به گونه‌ای که بتوانیم برای شناخت آن به امر مشاهده استدلال کنیم. عبرت از حوادث تاریخی یعنی عبور از ظاهر آنها و دست یافتن به پیامی که در درونشان نهفته است و رسیدن به سنت‌های حاکم بر تاریخ و به کار بستن آنها، به عبارت دیگر عبرت یعنی تجربه‌ی تاریخ و دست یافتن به آگاهی‌هایی که حوادث تاریخ از آن حکایت می‌کند. گرچه جوامع بشری در ادوار مختلف و اقوام گوناگون ویژگی‌هایی مختص به خود را دارند، ولی در اصول کلی و بنیادی به نقاط مشترکی می‌رسند که از آن به سنن تاریخی و قوانین حاکم بر آن یاد می‌شود. خداوند در قرآن به همین قوانین اشاره می‌نماید: «قد خلت من قبلکم سُنَنٌ فسیروُا فِی الأرض فانظروُا کیف کان عاقبة المکذبینَ»[4] پیش از شما ملت‌هایی با روش‌ها و طریقه‌هایی بوده‌اند؛ در زمین گردش کنید، بنگرید سرانجام آنها که وعده‌های خدا را تکذیب کردند چه شد؟

و به عبرت و پند گرفتن از تاریخ و تأمل در زندگی پیشینیان برای کشف سنن حاکم بر تاریخ ارشاد می‌فرماید: «لقد کان فی قصصهم عبرة لاُولِی الألباب»[5] در سرگذشت ایشان برای صاحبان خرد(خردمندان) عبرت است. مقام معظم رهبری به همین تأکید و سفارش می‌نماید: «قرآن به ما می‌گوید که از گذشته تاریخ درس بگیرید. حالا ممکن است بعضی‌ها بنشینند، فلسفه بافی کنند که گذشته برای امروز نمی‌تواند سرمشق باشد. این حرف‌ها را بعضی‌ها می‌گویند. می‌خواهند این‌ها را با شیوه‌های فلسفی ـ به خیال خودشان ـ درست کنند، نمی‌توانند! کاری به آنها نداریم. قرآن صادق مصّدق است و ما را به عبرت گرفتن از تاریخ دعوت می‌کند.»[6] در خصوص حادثه‌ی کربلا و نهضت امام حسین علیه‌السلام عبرت‌گیری به چه معنا است؟ رهبر انقلاب معنای عبرت‌گیری از عاشورا را چنین تصویر می‌نماید:

«عاشورا به غیر از درس، یک صحنه عبرت است. باید انسان در این صحنه نگاه کند تا عبرت بگیرد. یعنی چه عبرت بگیرد؟ یعنی خود را با آن وضعیت مقایسه کند، بفهمد در چه حال و وضعیتی است. چه چیز او را تهدید می‌کند و چه چیز برای او لازم است. این را عبرت می‌گویند. یعنی شما از جاده‌ای عبور کردید، یک اتومبیلی را دیدید که واژگون شده یا تصادف کرده و آسیب دیده است، مچاله شده و سرنشینانش نابود شده‌اند، می‌ایستید و نگاه می‌کنید، برای اینکه عبرت بگیرید. معلوم شود که چه جور سرعت و حرکتی، چه جور رانندگی‌ای به این وضعیت منتهی می‌شود. این هم نوع دیگری درس است. اما درس از راه عبرت‌گیری.»[7] این رویکرد به عاشورا بیشتر وقتی ثمر بخش است که حاکمیت اسلامی در جامعه به وجود آمده باشد و عوامل قهقرایی که به صورت سلول‌های فاسد و مفسد در آمده‌اند از درون جامعه شروع به فعالیت کنند. هدف این است که چهره‌ی این عوامل ترسیم شود تا نحوه‌ی عملکرد آنها شناخته شود و برای جلوگیری از تکرار تاریخ و از میان رفتن ثمره‌ی مجاهدت‌ها، فعالیت آنها در نطفه خفه شود.

رهبر انقلاب عبرت‌ها را در همین راستا ارزیابی می‌فرمایند: «در مباحث مربوط به عاشورا سه بحث عمده وجود دارد: یکی بحث علل و انگیزه‌های قیام امام حسین علیه‌السلام است... بحث دوم بحث درس‌های عاشورا است... بحث سوم درباره عبرت‌های عاشورا است، که چند سال قبل از این، ما این مسأله را مطرح کردیم که عاشورا غیر از درس‌ها، عبرت‌هایی هم دارد. بحث عبرت‌های عاشورا مخصوص زمانی است که اسلام حاکمیت داشته باشد. حداقل این است که بگوییم عمده‌ی این بحث مخصوص به این زمان است، یعنی زمان ما و کشور ما، که عبرت بگیریم.»[8] پندآموزی و عبرت‌گیری از هر حادثه‌ای به میزان اهمیت آن حادثه و آثار آن در حیات اجتماعی انسان، در طول تاریخ، بستگی دارد. بعد از واقعه‌ی بعثت خاتم پیغمبران، حادثه‌ای به عظمت و آثار عاشورا در جهت احیای بعثت و در نتیجه تأثیر در زندگی بشر پدید نیامده.

اولاً حادثه را باید فهمید که چقدر بزرگ است، تا دنبال عللش بگردیم. کسی نگوید که حادثه‌ی عاشورا، بالاخره کشتاری بود و چند نفر را کشتند. همان‌طور که همه‌ی ما در زیارت عاشورا می‌خوانیم: «لقد عظمت الرزیّه و جلت و عظمت المصیبه»؛ مصیبت خیلی بزرگ است. «رزیّه»، یعنی حادثه‌ی بسیار بزرگ. این حادثه، خیلی عظیم است. فاجعه، خیلی تکان دهنده و بی نظیر است.»[9] عظمت حادثه را وقتی بهتر درک خواهیم کرد که شخصیت امام حسین علیه‌السلام را بشناسیم. او در کودکی محبوب پیامبر بود و آن حضرت او را سید شباب اهل جنت نامید و در دوران جوانی مورد احترام همگان بود. در علم و فضیلت و بزرگواری، همچون برادرش امام حسن علیه‌السلام ، مانند خورشید، در میان مسلمانان، می‌درخشید.[10]

عبرت‌های عاشورا
از مهم‌ترین آموزه‌ها و تعالیم عاشورا، در طول سالیان دراز و قرن‌های متمادی، عبرت‌آموزی این واقعه‌ی غم‌بار تاریخی است و باید اذعان داشت مهم‌تر از درس‌های عاشورا عبرت‌های عاشوراست.[11] درس‌های عاشورا راه درمان را نشان می‌دهد و عبرت‌ها راه پیش‌گیری را، اندیشه‌های فعّال و ذهن‌های هوشیار از مشاهده‌ی کربلا و پدید آمدن این حادثه‌ی بزرگ و دردناک، در تاریخ صدر اسلام، به عبرت‌ها و چرایی ایجاد آن می‌رسند که برای انسان‌های کوتاه‌بین، گرفتار در قالب‌ها قابل دسترسی نمی‌باشد، زیرا آنها حوادث را تا ریشه‌های آن نمی‌توانند پی‌جویی کنند. حضرت آیة اللّه‌ خامنه‌ای با طرح سؤالی ذهن‌ها را به عبرت‌های عاشورا و اعماق ریشه‌های آن می‌برد:

چرایی پیدایش حادثه‌ی عاشورا
«در بخش پیدایش حادثه‌ی عاشورا، چرایی رخداد حادثه مهم است. اتفاقی که افتاده است، در صدر اسلام است. من یک وقت گفتم[12] که جا دارد اگر ملت اسلام فکر کند که چرا پنجاه سال بعد از وفات پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله کار کشور اسلامی به جایی رسیده باشد که همین مردم مسلمان، از وزیرشان، امیرشان، سردارشان، عالمشان، قاضی شان و قاری شان در کوفه و کربلا جمع بشوند و جگر گوشه‌ی همین پیغمبر(ص) را با آن وضع فجیع به خاک و خون بکشند!؟ آدم باید به فکر فرو برود که چرا این طور شد؟[13] از آنجا که انقلاب اسلامی ایران را در همه‌ی مراحل الگو گرفته از نهضت حسینی می‌دانند انگیزه‌ی طرح این سؤال را یک درس عملی معرّفی می‌نماید: «من می‌گویم چه شد که کار به اینجا رسید؟ چرا امت اسلامی که آن قدر نسبت به جزئیات احکام اسلامی و آیات قرآنی دقت داشت، در یک چنین قضیه‌ی واضحی، این قدر دچار غفلت و سستی و سهل‌انگاری بشود که چنین فاجعه‌ای به وجود بیاید؟

این مسأله انسان را نگران می‌کند. مگر ما از جامعه‌ی زمان پیغمبر و امیرالمؤمنین قرص‌تر و محکم‌تریم؟ چه کار کنیم که آن طور نشود؟»[14] در عبرت‌های عاشورا سخن از ارتجاع جامعه است، سخن از انحرافی است که هدف بعثت را از میان می‌برد، سخن از سرنوشتی است که به سراغ همه‌ی ادیان گذشته و پیامبران آمد و کتاب آنها را تحریف و آئین آنها را بی‌خاصیت و بلکه در جهت اهداف دشمنان نبوّت قرار داد. سخن از خطری است که قرآن از آن چنین یاد می‌کند: محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نیست مگر رسول و پیامبری. پیش از او نیز پیامبرانی بودند. آیا اگر او درگذشت یا شهید شد شما به عقب برگشته و به جاهلیت خود رجوع می‌کنید؟ هر که از مسیر برگردد به خدا ضرر نخواهد رسانید. خداوند جزای نیک به شاکران عطا خواهد کرد.[15] سخن از سقوط ارزش‌هاست، سخن از گردابی است که همه چیز را به کام خود فرو می‌برد و فرزندان راستین انقلاب را به قتلگاه می‌برد. گرچه سبط پیامبر و سید شباب اهل جنت باشد. رهبر معظم انقلاب می‌فرماید: «حالا عبرت کجاست؟ عبرت این جاست که چه کار کنیم جامعه آن گونه نشود. ما باید بفهمیم که آنجا چه شد که جامعه به اینجا رسید.»[16]

تغییراتی در خواص جامعه
در جستجوی ریشه‌ی ارتجاع جامعه و ماجراهای بعد از رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و ضعف تدریجی جامعه‌ی اسلامی، بار مسؤولیت این گناه نابخشودنی را بردوش آن دسته از نخبگان طرفدار حق و فرزندان انقلاب می‌یابند که در پی کسب امتیازات دنیوی برآمده‌اند و در لغزش‌گاه دنیاطلبی، شهوت‌پرستی، مقام خواهی و مظاهر زندگی دنیا و مادیات لغزیده‌اند و ساده‌لوحان ناآگاه را نیز به دنبال خود کشانده‌اند: «وقتی خواص طرفدار حق در یک جامعه ـ با اکثریت قاطعشان ـ آنچنان می‌شوند که دنیای خودشان برایشان اهمیت پیدا می‌کند، از ترس جان، از ترس از دست دادن مال و از دست دادن مقام و پست، از ترس منفور شدن و تنهاماندن، حاضر می‌شوند حاکمیت باطل را قبول بکنند و در مقابل باطل نمی‌ایستند و از حق طرفداری نمی‌کنند و جانشان را به خطر نمی‌اندازند ـ وقتی این طور شد ـ اوّلش با شهادت حسین بن علی با آن وضع آغار می‌شود، آخرش هم به بنی‌امیه و شاخه‌ی مروانی و بعد بنی عباس و بعد از بنی عباس هم، سلسله‌ی سلاطین در دنیای اسلام تا امروز می‌رسد.»[17]

منشأ انحراف جامعه، انحراف و سقوط گروه اندک اما تأثیرگذاری است که خواص نامیده می‌شوند. در معرفی چهره‌ی خواص که همان برگزیدگان و نقش آفرینان هستند چنین می‌فرمایند: «خواص کسانی هستند که از روی فکر و فهمیدگی و آگاهی تصمیم‌گیری می‌کنند، یک راهی را می‌شناسند و دنبال آن راه حرکت می‌کنند. وقتی عملی انجام می‌دهند، موضع‌گیری می‌کنند، راهی را انتخاب می‌کنند، از روی فکر و تحلیل است، می‌فهمند و تصمیم می‌گیرند و عمل می‌کنند.»[18] دگردیسی فکری در عوام و چهره‌ی عوام، که پیروند و در پی انحراف نخبگان و خواص، آنها نیز به انحراف کشیده می‌شوند را چنین معرفی می‌نمایند: «عوام کسانی هستند که وقتی جو به یکی سمتی می‌رود اینها هم می‌روند، تحلیل ندارند. یک وقت مردم می‌گویند زنده باد، این هم نگاه می‌کند و می‌گوید زنده باد، یک وقتی مردم می‌گویند مرده باد. این‌ها دنبال این نیستند که ببینند چه راهی درست است، چه حرکتی صحیح است، بفهمند، بسنجند، تحلیل کنند، درک کنند.»[19]



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ جمعه 16 مهر 1395  توسط [ra:post_author_name]